چند روزی بود که همش سردم بود و همیشه حسرت اون شلوارهای گرمی که زیر شلوار بیرون میپوشیدمشون و حالا نداشتمشون رو میخوردم و به مغز نخودیم حتی یک لحظه هم خطور نمیکرد که میتونم یکی دیگه بخرم و حوصله پوشیدن پالتو و جوراب گرم و اینا رو هم نداشتم تا اینکه دو روز پیش مامان این پیشنهاد رو داد که بریم من شلوار گرم بخرم و تازه فهمیدم که اِ این شلوار رو میشه خرید و دیروز شلوار گرم جوراب بلند و پالتو و هد بند با همه اینها از خونه زدم بیرون و چه لذتی داشت توی اون سرما گرم بودن.از ماشین که پیاده شدم فهمیدم امروز یه آدم دیگه هستم سرشار از انرژی و سرخوشی.کیفم رو تاب میدادم و به موسیقی موبایل که گذاشته بودمش روی گوشم گوش میدادم و باهاش زمزمه میکردم و اگر میتونستم بلند باهاش بخونم به مراتب حالم بهتر میشد.خیلی حس خوبی بود مثل دوران سرخوشی نوجوانی.
توی اداره هم که وارد شدم هنوز پر از انرژی بودم و دلم میخواست یک عالمه کار کنم و بقیه رو هم به کار وا دارم(امروز واقعا مصداق زلزله بودم اسمی که بچههای اداره روم گذاشته بودن). ظهر هم موقع برگشت توی عالم خودم بودم و وقتی به خودم اومدم دیدم بعد از مدتها توی جدول بلوار دارم راه میرم.و باز هم سرشار و سرشار .
و این طوری بود که به اثبات این قضیه رسیدم که گرما واقعا تولید انرژی میکنه!!!
سلام
کاش همه اونایی که تو ادارات کار می کردند مثله شما بودن...و حداقل کاره مردمه خودشون را راه می انداختند....و هر کسی برای خودش تو یه جا سروری نمی کرد...
سلام
انشاالله همیشه گرم گرم باشی و دلت هیچ وقت سردش نشه . بعضی وقتا آی این انرژی داشتن به آدم حال میده
عصبانی نباش من دیروز خوندمش دارم بهش فکر میکنم . جواب میدم!
من اهل اصفهونم البته فضولی نباشه وا ولی شوما چه آهنگی گوش می دادی؟
همیشه انرژی داشته باشید « سوپر زن »