به همین سادگی

آمده ام که باشم در این دنیای یادها و فراموشی ها آمده ام که خوانده شوم دیده شوم دوست بدارم و دوست داشته شوم من برای همراهی آمده

به همین سادگی

آمده ام که باشم در این دنیای یادها و فراموشی ها آمده ام که خوانده شوم دیده شوم دوست بدارم و دوست داشته شوم من برای همراهی آمده

دو وجهی

از حضور این دو زن کاملا متفاوت در وجودم خسته شدم. یکیش یه زن وفادار و فداکار برای خانواده و پایبند عرف و مذهب که تمام زندگیش خونه شه و همسر و بچه اش و یکی دیگه یه زن بی بند و بار ، سرکش و خواهان آزادی کامل و بدون هیچ قید و بند.  زنی که لذت می بره از عشق های هر از گاهی و بی تعهد، از جلب نظر و محبت کردن، از ورود به ممنوعات.

از کشمکش گهگاهی این دو خسته می شم از این مبارزه ای که نتیجه ای نداره. از این دائم نقشه کشیدن برای روزهای عادی زندگی زن دوم و همیشه پیروزی زن اول.