و اخیراْ

بالاخره یکی پیدا شد بفهمه ما داریم یه کارایی می‌کنیم. مدتها بود فکر اینکه هیچکس نمی‌فهمه من چقدر برای تربیت و پرورش پسرکم تلاش می‌کنم و وقت می‌گذارم ناراحتم می‌کرد نه اینکه کار شاقی بکنم نه از اینکه سعی نمی‌کردند به اصولم توجه کنند و حداقل حرکات خنثی کننده نداشته باشند. البته به استثنا همسر که همیشه بابت این قضیه قدردانه و منو شرمنده می‌کنه. بهر حال چند روز پیش منزل یکی از دوستان بودیم که شروع کردند تعریف و تمجید از پسری و اینکه با بچه‌های دیگه خیلی فرق داره و این نشون می‌ده که چقدر روحیات والدین در تربیت بچه تا‌ثیر داره و معلومه که بچه دو تا آدم فلان و فلان و ... خوشحال شدم که تلاش و توجه‌مون بی‌نتیجه نبوده و این خوب بودن پسری تصور خودمون دو تا نیست.خدایا شکرت و مرسی زینب