من مثل همیشه های دیگه یه دفترچه دارم که دم دستمه و هرکتابی که باید یه روز بخرم و بخونم و هر فیلمی که باید ببینم توش یادداشت می کنم تا یادم باشه اما نمی دونم چرا هیچ وقت فرصت نکردم چند تا برگش رو کم کنم. دائم در حال زیاد شدنه.باید به فکر رفتن به کتاب فروشی باشم برای خرید یه دفترچه جدید!!
چند وقتی بود فکر می کردم دیگه نمی تونم اونقدر دوستش داشته باشم یا عاشقش باشم. این چند روزه بهم ثابت شد که نه اونقدرها هم سخت و دور از ذهن نیست. دوباره تونستم ما ساده تر و نیازمندتر از اونیم که با این حسهای قشنگ مبارزه کنیم.مهربون و عاشقه و من هم دوستش دارم دوباره...
سلام
ممنون که به صفحه من سر زدید و نظرتون رو گفتید. جواب نشرتون رو با چند تا سوال دادم. همونجا زیر نظر خودتون. اگه بازم نگاه کنید و جواب بدین ممنون میشم.